مؤسسه خانه شعر و ادب استان همدان، یک نهاد مدنی فرهنگی است که از اسفند ماه سال ۱۳۹۲ با هدفی مشخص و بهصورت رسمی تأسیس شده است. این مؤسسه با ده عضو هیئت مدیره که آخرین تغییرات ثبتی آن مربوط به سال ۱۴۰۳ است، از یک اعتبار قانونی و ظرفیتی ساختاری برخوردار است که باید سکاندار و میاندار ادبیات استان باشد. اما با احترام به تلاشها و پیشینه ادبی اعضای هیئت مدیره، واقعیت امر نشان میدهد که این مؤسسه نتوانسته است آنگونه که شایسته ظرفیتهای همدان است، در مناسبات ادبی استان تأثیرگذار باشد. این نهاد از موقعیت «میانداری» فاصله گرفته و به جای تبدیل شدن به نخ تسبیح رویدادهای ادبی، به یک پتانسیل قانونی و ظرفیتی مغفول تبدیل شده است.
مؤسسه خانه شعر و ادب استان همدان
کارکرد چنین نهادهایی، فراتر از برگزاری جلسات است. «میانداری فرهنگی» به این معناست که مؤسسه باید موتور محرک و اتصالدهنده تمام انجمنها، شاعران و جریانهای ادبی استان باشد. اگرچه اساسنامهای فعالیتهای آنها را مشخص کرده، اما ظرفیتهای قانونی این مؤسسه به مراتب وسیعتر از فعالیتهای کنونی است. یک نهاد میاندار باید از تنگنای صرفاً ادبی خارج شده و در نسبت و همراهی با فضای اجتماعی، اقتصادی و رسانهای استان به نفع گسترش ادبیات گام بردارد. محورهای زیر میتوانند در گسترش این جریان کمک کنند.
جذب بودجه مسئولیتهای اجتماعی از بخش خصوصی: یکی از مهمترین ضعفها، نداشتن ارتباطات موثر خارج از حوزه ادبیات است. بسیاری از مدیران بخش خصوصی علاقهمند به فعالیتهای فرهنگی و هنری هستند و از ارائهی محصولات و خدمات خود در قالب «برندسازی فرهنگی» و گسترش برند استقبال میکنند. این مؤسسه باید با ایجاد تفکر اقتصادی فرهنگی، بودجههای «مسئولیت اجتماعی» را جذب کند تا از انتظار حمایت دولتی رهایی یابد.
گسترش ادبیات در جامعه با استفاده از فضاهای نو: برای خروج ادبیات از محافل بسته، باید از ظرفیت بخش خصوصی مانند کافهها، هتلبوتیکها و فضاهای سنتی و غیرسنتی استفاده کرد تا جلسات شعر و نقد به میان عامه مردم و گردشگران برده شود و دامنه مخاطبان ادبیات را گسترش دهد.
توسعه و آموزش ساختاری: مؤسسه باید متولی برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی حرفهای برای ارتقاء سطح انجمنهای ادبی سراسر استان باشد و با برگزاری جشنوارههای سالیانه شعر، شور و تحرک را به پیکر ادبیات استان تزریق کند. این کارها نباید در انتظار بودجههای دولتی باشد؛ بلکه با حمایتهای مالی بخش خصوصی به راحتی میشود کارها را جلو برد.
تعامل ساختاری با دانشگاه و رسانه: حضور چند استاد دانشگاه در یک جلسه، به معنای ارتباط ساختاری با نهاد دانشگاهی در حوزه ادبیات نیست. مؤسسه باید با تفاهمنامههای هدفمند، پژوهشگران، شاعران و نویسندگان همدانی را در جلسات نقد کتاب و نشستهای مشترک با دانشگاهها درگیر کند. همچنین، باید خود به «رسانه پیشنهاد دهنده» تبدیل شود و با امضای تفاهمنامههای مستمر با رسانهها، جریانساز اخبار و تحلیلهای روز ادبیات استان باشد.
تکریم و انگیزهبخشی: تکریم معنوی پیشکسوتان باید به صورت مستمر و برنامهریزیشده در سطح استان انجام شود، نه موردی و مقطعی. همچنین، برای جذب و حفظ جوانترها، لازم است فضای جلسات با برنامههای ترکیبی تفریحی-ادبی و تنوع در شیوههای برگزاری پویاسازی شود.
تعامل میان رشتهای: ادبیات باید با دیگر هنرها (تئاتر، موسیقی، تجسمی) همافزایی داشته باشد. برگزاری نشستهای سخنرانی مشترک با خانهها و انجمنهای دیگر هنری، به غنای فرهنگی استان کمک شایانی خواهد کرد.
چرا خانه شعر و ادب به سکون رسیده است؟
اشکال کار را باید درونیتر بررسی کرد. بیتأثیری مؤسسه عمدتاً ناشی از سه عامل کلیدی است که با ماهیت نهادهای مدنی در تضاد است:
بیانگیزگی و وابستگی مالی: بخش قابل توجهی از اعضا، انگیزه لازم برای فعالیتهای اثرگذار و زمانبر را ندارند. سن و سال اعضا و شاید فقدان مشوقهای مالی، که توقع میرود توسط دولت (اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی) تأمین شود، اصلیترین عامل این بیانگیزگی است.
توقع حمایت مالی و اجرایی از دولت: انتظار اینکه دولت تأمین مالی کند و حتی هماهنگی تمام فعالیتها را بر عهده بگیرد، ماهیت یک نهاد غیردولتی را مخدوش میکند. خانه شعر و ادب یک نهاد مدنی است، نه زیرمجموعه دولتی. فعالیت آن باید مبتنی بر خلاقیت و جذب سرمایههای اجتماعی، خصوصی و پایدار باشد.
اهمیت جایگاه و شخصیت حقوقی: از دیرباز گفتهاند: «شَرَفُ المَکان بِالمَکین» (ارزش مکان به شخصیتی است که در آن قرار دارد). جایگاه ادبی و میزان اثرگذاری اجتماعی اعضای هیئت مدیره در استان، تأثیر مستقیمی بر اعتبار و توان عملیاتی مؤسسه دارد. نهادی که قرار است میاندار باشد، نیازمند اعضایی است که خودشان در صف مقدم جریانات ادبی باشند و نه صرفاً اسامی محترم در یک فهرست.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که مؤسسه خانه شعر و ادب استان همدان با تکیه بر ظرفیت قانونی و پیشینه فرهنگی، پتانسیل تبدیل شدن به یکی از مهمترین قطبهای ادبی غرب کشور را دارد؛ اما تا زمانی که هیئت مدیره به جای چشم دوختن به حمایتهای دولتی و انتظار برای هماهنگی امور توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ با انگیزه و برنامهریزی لازم برای جذب سرمایه خصوصی، خلاقیت در برگزاری رویدادها و ایجاد شبکههای ارتباطی با دانشگاه، رسانه و سایر هنرها را نداشته باشند، این مؤسسه در بهترین حالت یک «ساختار خفته» باقی خواهد ماند و نقش اصلی خود به عنوان میاندار ادبی همدان را ایفا نخواهد کرد.