در ابتدا باید بگویم ساختار فیلم مانند فیلمسازی خود کارگردان است یک سیر تعاملی که بعدها به سقوط میرسد. فیلم مشخص نیست میخواهد چه بگوید، مشکلات یک زن بیوه در جامعه را به تصویر بکشد یا مشکلات، شیطنتها و دغدغههای یک پسر نوجوان را میخواهد به تصویر بکشد، مردهایی که به زنان خیانت میکنند و متعهد نیستند را به مخاطبان معرفی کند یا میخواهد سیستم دادگستری و آموزش و پرورش ایران را زیر سؤال ببرد؟! در کل این فیلم به ما نمیگوید «من میخواهم درباره چه چیزی حرف بزنم» و سؤال برانگیز است که این فیلم چرا در فستیوال کن پخش شده است.
به چند مورد از نقاط ضعف فیلم میپردازم، مانند؛
باز هم میگویم این فیلم نمیداند چه میخواهد به مخاطب بگوید. حتی اسم فیلم (زن و بچه) نیز در راستای روایی داستان تأثیری ندارد؛ در کل فیلم درباره همه چیز صحبت میکند و درباره هیچ چیز حرفی برای گفتن ندارد.
اما بیایید درباره نقاط قوت فیلم هم سخن بگوییم، فیلم نقاط قوتی نیز داشت که به آنها اشاره میکنم به لحاظ کارگردانی شخصیت پسر نوجوان به درستی معرفی شده است از قاببندی زیبای فیلم میتوان به مرز میان نسل جدید و قدیم در مدرسه اشاره کرد که از بالا فیلمبرداری شده است.
از دیگر قابهای زیبا و تأثیرگذار نیز میتوان به قاب بندی دو خواهر یعنی مهناز (پریناز ایزدیار) و مهری (سها نیاستی) اشاره کرد که در دو اتاق کنار هم قرار دارند و هر کدام سرنوشتشان مشخص میشود یکی رو به تباهی و دیگری خوشحال... که از منظر زیبایی شناسی میتوان به همین پلان اشاره کرد که با میزانسن درست فیلمبرداری شده است.
به نظر میرسد سعید روستایی صرفاً میخواسته قدرت فیلمسازی خود را به رخ همگان بکشد.
در پایان باید گفت یک اثر هنری زمانی درست خلق میشود که هنرمند شخصی سیاسی نباشد چرا که سیاست نگاه انسان را محدود میکند چه هنرمند و چه علاقهمند به هنر باشد. امید است فیلمهای بهتری در سینمای ایران ساخته شود و سینمای ایران جانی تازه بگیرد.