حسن گوهرپور / روزنامهنگار / عضو انجمن علمی نقد ادبی ایران
چرخه اقتصادی کتاب، از مؤلف آغاز و به کتابفروشی ختم میشود. به بیان دیگر، زنجیره ارزش و اقتصادی کتاب از حقالزحمه یا حقالتحریر مؤلف شروع میشود، وارد حوزه حروفچینی، ویرایش، نمونهخوانی، صفحهآرایی و کارهای گرافیکی میشود، بعد از این مرحله، به حوزه چاپ و نشر میرود و در پایان پخش و فروش کتاب است که زنجیره را کامل میکند. این زنجیره در کشور چند نفر را در خود جای داده است؟ این زنجیره به نسبت سایر بخشهای تولیدی، خدماتی، تفریحی و... دارای چه جایگاهی از منظر اشتغال است؟ زنجیره کتاب تا چه حد میتواند نیازهای شاغلان در خود را تأمین کند؟ و آیا افرادی که در این صنعت اشتغال دارند احساس امنیت و رضایت شغلی دارند؟ این پرسشها و پرسشهای دیگر، از جمله دلمشغولیهای افرادی است که در صنعت و بازار کتاب فعالیت دارند. برای رسیدن به پاسخهای سؤالات مطرح شده باید دسترسی به اطلاعات و آماری داشت که همه از یک دستگاه و وزارتخانه بیرون نمیآید بلکه برخی از آنها بیندستگاهی است. اما با آماری که سخنگوی سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اعلام کرد و گفت که در مجموع ۶۵۶ میلیارد و ۷۲۲ میلیون تومان فروش داشتهایم میتوان برآورد کرد که چند نفر در این بازار میتوانند حقوق دریافت کنند.
قبل از برآورد باید به این نکته هم توجه داشت که نمایشگاه نمیتواند برآورد مناسبی برای گردش مالی 12 ماهه چرخه نشر در ایران باشد، اما «مشتی» است که مقدمهای بر محاسبه «خروار» خواهد بود. حالا میرویم سراغ مفروضات؛ اگر ما فرض کنیم که فروش ۶۵۶ میلیاردی متعلق به یک ماه چرخه نشر در ایران است، ببینیم چند نفر میتوانند با حقوق حداقلی وزارت کار در این حوزه مشغول به فعالیت باشند. برای این کار اولاً باید بدانیم شورای عالی کار حقوق مبنا را چقدر قرار داده است. در خبرها آمده بود که در سیصد و سی و پنجمین نشست شورای عالی کار حداقل دستمزد ۱۴۰۴ با افزایش بیش از ۴۵ درصد مصوب شد و حداقل پایه حقوق از ۷.۱ میلیون تومان به ۱۰.۳ میلیون تومان افزایش یافت، اما آنچه به دست کارگر میرسد بین 13 تا 15 میلیون تومان است. حالا اگر بخواهیم مبلغ ۶۵۶ میلیارد و ۷۲۲ میلیون تومان فروش را به عدد 13 تا 15 میلیون تومان تقسیم کنیم، بین 43 تا 50 هزار نفر میتوانند در صنعت کتاب کشور حقوق بگیرند. این البته آماری است فرضی؛ اما اگر بخواهیم ببینیم چند نفر در بازار کتاب فعال هستند باید سراغ دستگاههای متعددی برویم. به بیان دیگر، اگر بخواهیم بدانیم امروز چند نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم در حوزه نشر و پخش و فروش کتاب در کشور فعال هستند باید آمارهای چند دستگاه را با هم مقایسه کنیم، اما آمار چندان خوشایندی از شاغلان در بازار کتاب نخواهیم یافت. حال باید چه کرد، برای اینکه راهکاری ارائه کنیم باید به این باور برسیم که میتوان با تدابیری خردمندانه در حوزه سیاستگذاری، ارائه مشوقهای فرهنگی، ایجاد انگیزه برای سرمایهگذارانی که علاقهمند به فرهنگ کشور هستند و در بخشهای صنعتی، معدنی، نفت و پتروشیمی، ورزش، صنایع تبدیلی و... سرمایههایی دارند، بازار نشر و پخش را دگرگون کرد. شاید آنچه امروز سیاستگذاری فرهنگی به آن نیاز دارد، نگاه اقتصادی به فرهنگ و جذب سرمایهگذار در بخشهای فرهنگی بویژه کتاب است. بازار کتاب و مشاغلی که در اطراف آن میتوانند شکل بگیرند اینقدر گسترده است که میتواند شرایط نشر را در کشور تغییر دهد. یکی از مصادیقی که ایران همیشه در تاریخ به عنوان یک هژمونی مطرح بوده، توان معادلات و مبادلات فرهنگی تمدنی ایران بوده است، این یک امکان فرهنگی و ظرفیت اقتصادی در حوزه گردشگری است که اگر با بازار نشر و کتاب تعامل بیشتر در سیاستگذاری کلان پیدا کند شرایط این حوزه کاملاً دگرگون خواهد شد. جدای از اینکه حوزههای صنعتی، معدنی، نفت و پتروشیمی و... همانطور که در ورزش و بویژه در فوتبال سرمایهگذاری میکنند، میتوانند به حوزه فرهنگ، کتاب و نشر هم نیمنگاهی داشته باشند.
منبع: روزنامه ایران / 29 اردیبهشت - صفحه 16