کد خبر : 101159 تاریخ : 1403/12/13 - 23:25
کتاب‌ها ایستاده می‌مانند حالا مرا ورق بزن و فکر کن به من «ورق‌زدن» غیر از اینکه تلاشی آگاهانه برای دریافت معرفت از آثار مکتوب است، عملی کنشگرایانه در جهت بسط روان و ایجاد فضایی مفرح برای ذهن است.

حسن گوهرپور
شاعر و روزنامه‌نگار

روزی روزگاری که «ویدئو کلوب‌ها» در ایران جان گرفته بودند، مردم کوچه و بازار از مرگ سالن سینما سخن به میان می‌آورند، غافل از اینکه سالن سینما، در آن‌ سال‌ها و این سال‌ها البته، فقط سالن سینما نبود، نوستالژی بود، حس جاودانه‌ی با اجتماع، احساسِ مشترکِ دوست‌داشتن و دوست‌ داشته‌شدن را تجربه‌کردن بود، با جمع، زیستِ مشترکِ پر از هیجان را زادن و زاده‌شدن بود. سینما، فقط سالن نبود که با آمدن «ویدئو کلوب‌ها» درهایش از سر نامرادی صدای ناکوک جیرجیر بگیرد. سالن سینما چهاردیواری نبود و به همین خاطر دوام آورد و امروز هنوز سالن سینماست و جان دارد، جانی که جهان را در خود جای داده است.
اما کتاب کاغذی هم دارد چنین روزگاری را از سر می‌گذراند؛ عده‌ای نوایِ ناسورِ جراحت را بر پیکره‌ی این یارمهربان می‌زنند و مدعی‌اند که شب‌های روشن این چهارگوش، که سخن فراوان دارد با آن که بی‌زبان است، به غروب گراییده و دارد بی‌هوده رو به باد کورسو می‌زند.


اما عده‌ای هم که تاریخ را می‌شناسند و با این فرازها و نشیب‌ها مو سپید کرده‌اند می‌دانند، کتاب‌خواندن و کتاب‌خانه و کتاب‌داری و کتاب‌‌بازی نه سَرسَری است که عشقش از سَر به در شود و مِهرش نه عارضی است که جای دگر شود، کسانی که با کتاب کاغذی عمر گذرانده‌اند کماکان با این شیوه از خواندن به حیات خود ادامه می‌دهند.
گروهی؛ به حاشیه رفتن کتاب‌های کاغذی را از سر حفاظت از محیط زیست می‌دانستند و اینکه کاغذ از درخت است و هر درخت که از عمود می‌افتد، جانی از طبیعت گرفته می‌شود، اما با تغییر تکنولوژی و آشنایی با منابع و موارد اولیه‌ی متفاوت امروز دیگر درختان نیستند که موارد اولیه‌ی کاغذ به شمار می‌روند، اینقدر موارد اولیه به تنوع گراییده که درخت هم با کتاب خودش را در فاصله‌ای معنادار می‌بیند و می‌داند.
حالا اما کتاب دوباره دارد جان می‌گیرد. کتاب کاغذی، با وجود انواع کتاب‌های الکترونیکی، کتاب‌های صوتی، پادکست‌ها و ... دوباره دارد می‌ایستد. چرا؟ چون کتاب‌خواندن، یک رفتار عاشقانه‌ی معنی‌دار است در همراهی انسان با خودش. خواندن کتاب کاغذی برای انسان هم کنش برای کسب معرفت است و هم مفرح ذات؛ پس در هر کتاب خواندنی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
شما وقتی از میان اضطراب‌ها و تنش‌های روزانه به خانه پناه می‌برید، اگرچه با گوش فرادادن به کتاب‌های صوتی یا خواندن کتاب‌های الکترونیکی یا هر نوع دیگری از کتاب هم می‌توانید به آرامش روان برسید، اما هر چقدر رفتارهای آگاهی‌بخش، عمیق‌تر و با آداب بیشتر باشد، لذت آن افزون‌تر خواهد بود. اینکه انسان می‌نشیند روی یک مبل راحتی و دست‌هایش را با فیزیک یک کتاب مرتبط می‌کند، لذتی است که به لذت دانایی علاوه می‌شود.
نمی‌دانم دلیلش چیست، اما شاید وقتی کتابی در دست می‌گیریم، کلمات‌، رازشان را با ما بیشتر در میان می‌گذارند، رمزهای بیشتری برای گشایش گره‌های بزرگ جهان‌زیست‌مان به ما می‌دهند. ما وقتی با انگشت‌های‌مان کاغذها را لمس می‌کنیم، انگار فرصتی به دست میاوریم تا بیشتر احساس یکی‌بودن با جهان کتاب را داشته باشیم. به همین خاطر است که کتاب هم به ما می‌گوید: «حالا مرا ورق بزن و فکر کن به من»

منبع : روزنامه ایران / روز دوشنبه 13 اسفند